اگر در کنار تصویر رویایی از ازدواج، بخواهیم با واقعیتهای اون روبهرو بشیم، باید بدونیم که قراره یک نفر رو هر روز ببینیم، از چموخم اخلاقش باخبر بشیم، زیروبم ویژگیهاش رو بیپرده ببینیم و با نقطه ضعفها و نقطه قوتهاش آشنا بشیم.
شاید در ابتدا یک تصور رویاگونه نسبت به این ارتباط داشته باشیم، اما کمی که میگذره و تجربههای دو نفرهی بیشتری به دست میآوریم، (مثلا صبح وقتی طرف مقابل رو خوابآلود ببینیم، وقتی شروع میکنه و ما رو بدون پیشوند خانم یا آقا صدا کنه، یا وقتی ببینیم که بدون اینکه به ما بگه، نشسته و داره شام میخورده یا چیزهایی مثل این) اونوقته که بیپرده با خیلی از واقعیتها روبهرو میشیم.
بنابراین لازمه که در تمام مسائل زندگی، ازجمله مسئله ازدواج، سعی کنیم همزمان که سرمون پر از رویاست، حواسمون باشه که پاهامون روی زمین باشه. رویاها رو فراموش نکنیم، چون خیلی وقتها سوخت و انگیزهی ما هستند، اما حواسمون باشه رویازده نشیم و نیمنگاهی هم به واقعیتها داشته باشیم.
خوشبین باش، اما از بدبینی هم نترس و طفره نرو.
بعد از این مقدمه بپردازیم به موضوع اصلی یعنی سردرگمی در انتخاب همسر.
اینکه فکر کنی قراره با یک نفر بقیه عمرت رو طی کنی، به اندازه کافی حساس و استرسزا هست که بخوای خیلی بهش فکر کنی و دچار سرگرمی بشی. بنابراین از اینکه دچار سردرگمی در انتخاب همسر هستی، ناراحت و پریشان نباش.
اما همزمان اجازه نده که این سردرگمی بر تو غلبه کنه و برای اینکه از شرش زودتر رها بشی، بزنی به سیم آخر و بگی من اینو انتخاب میکنم، هر چی میخواد بشه. بهتر از بلاتکلیفیه!
اگر احساس بلاتکلیفیت زیاده، به یک مشاور مراجعه کن. به کسی که به حرفت گوش بده و ذهنت رو باز کنه. فراموش نکن که هزینه کردن در این زمینه، از هزینههای چندبرابری آینده پیشگیری میکنه. پس آیندهنگری کن و به جای صرفهجویی، در این زمینه به خصوص دستودلباز باش.
اگر هم تجربه رفتن پیش مشاور یا روانشناسی رو داشتی و ازش ناراضی بودی، یکی دیگه رو تست کن. اونقدر به مشاورهای مختلف مراجعه کن تا فردی رو پیدا کنی که نسبت بهش احساس امنیت داشته باشی و بتونی بهش اعتماد کنی.
مسئلهی دیگه که باید اضافه کنم، خود «موقعیت انتخابه». ما انسانها با یک انتخاب، عملا گزینههای دیگه رو انتخاب نمیکنیم و هیچوقت متوجه نخواهیم شد که اگر گزینه دیگه رو انتخاب میکردیم چی پیش میومد؛ و همین مسئله پیچیدگی انتخاب کردن رو بیشتر میکنه.
با این همه، در بیشتر موارد، اگر مزایا و معایب گزینهها رو روی کاغذ بنویسیم و اصطلاحا سبک سنگین کنیم، به گزینه مطلوب در اون لحظه و شرایط نزدیک میشیم.
اما سردرگمی وقتی بیشتر میشه که ندونیم با موقعیت چه نسبتی داریم؛ مثلا اصلا تو فکر ازدواج نبودیم و یهو یه گزینه مناسب از راه میرسه. چیزی که در این مواقع تعادل ما رو به هم میزنه اینه که معمولا تمرکزمون روی چیز دیگهای بوده، اما بعد از به وجود آمدن این موقعیت، مجبوریم تمرکزمون رو ببریم روی ازدواج. این مهمان ناخوانده (ازدواج) موقعی سروکله اش پیدا شده که ما اصلا منتظرش نبودیم و باید سریعتر تصمیم بگیریم.
حالت دیگه اینه که همیشه منتظرش بودیم، اما هر کاری میکنیم جفتوجور نمیشه. احساس میکنیم همیشه یه جای کار میلنگه. خب در اینجا لازمه که سوال اصلی رو مطرح کنیم:
با سردرگمی در انتخاب همسر چه کنیم؟
چیزهایی که در این بخش قراره بخونید دستورات کلیای هستند که ممکنه به تمام کسایی که دچار سردرگمی در انتخاب همسر هستند کمک کنه. چراکه راهحل مخصوص هر کس رو باید به همون فرد گفت، بنا به شرایطش و ویژگیهاش.
بنابراین در اینجا به چند راهحل کلی اشاره میکنم:
۱- از سردرگمی فرار نکنید:
سردرگمی هم یک احساسه و نیاز به دیده شدن داره. به جای اینکه از روبهرو شدن با این احساس طفره برید، بپذیریدش و زندگیش کنید و از اینکه برای شما پیش اومده، ناراحت و نگران نباشید.
۲- به جای اینکه سردرگمی شما رو با خودش ببره، شما افسار سردرگمی رو دست بگیرید:
منظورم چیه؟ منظورم اینه که ببینید چه چیزی باعث سردرگمی شما میشه. چه فکری؟ آیا اینکه تعدد انتخاب دارید؟ یا اینکه اصلا در ازدواج کردن یا نکردن مردد هستید؟ شاید نظر و تصمیم دیگران نمیذاره شما روی نظر و تصمیم خودتون تمرکز کنید.
وقتی متوجه بشید چه فکری، احساس سردرگمی شما رو تشکیل داده، احتمالا آسوده خواهید شد. چراکه بخش زیادی از این سردرگمی ناشی از ندانستنه. وقتی نسبت به منشا بروز این احساس آگاهی رو پیدا کردید، بار این احساس کم و کمتر میشه.
وقتی مسئله رو درک کنید، اینجاست که میتونید برای پیدا کردن راهحل فکر کنید. یا اینکه متوجه میشید هیچ راهحلی نداره و به اجبار باید بذیرید. در هر دو صورت دیگه احساس سردرگمی نخواهید داشت.
۳- به ویژگیهای مثبت و منفی نمره بدید:
در مواقعی که بین انتخاب چند گزینه تردید دارید، در یک ستون مثبتها و در ستون دیگه منفیهای هر کدوم از گزینهها رو بنویسید و بعد بهشون نمره بدید. این کار باعث میشه براتون شفاف بشه که چرا یک گزینه برای شما نسبت به گزینهی دیگه اولویت بالاتری داره.
اگر بعد از نمره دادن، دو گزینه امتیاز مساوی بیارن، چیکار کنیم؟ در این حالت باید با جزیینگری بیشتری نمره بدین و به نیم نمره و بیست و پنج صدم، هم توجه کنید.
باید توجه کنید که در این حالت اگر یک گزینه، ویژگی مثبتی داشت و شما اون ویژگی رو خیلی دوست داشتید، اما در مجموع، امتیازش از گزینهی دیگه کمتر شد، با این واقعیت کنار بیایید. پا رو دلتون بذارید و با همه علاقهای که دارین، به وجوهی که نداره توجه کنید.
۴- اگر بین ازدواج کردن یا نکردن موندید:
در این حالت هم میتونید از روش بالا استفاده کنید. به این ترتیب که مزایا و معایب هر دو طرف رو بنویسید. ببینید در موقعیت حال حاضری که درونش قرار دارین با ازدواج کردن چه چیزهای مثبتی به دست میارید و چه چیزهایی از دست میدین یا چه منفی هایی نصیبتون میشه.
برعکس با ازدواج نکردن چه مثبتهایی خواهید داشت و چه منفیهایی نصیبتون خواهد شد.