وبسایت شخصی امیرحسین قاضی

قاطعیت و اقتدار، عناصر کلیدی مدیریت

قاطعیت و اقتدار در مدیریت

این گفت‌وشنود من با مدیر میانی یکی از سازمان‌های بزرگ است. ایشان در جلساتش ارتباط با پرنسل را به عنوان یکی از دغدغه‌هایش عنوان کرد.

در خلال گفت‌وگو به اینجا رسیدیم:

– سه تا از کارشناس‌هام دوستای قدیمیم هستند و چون با هم رفت‌وآمد خانوادگی داریم، اونجوری که باید نمی‌تونم مدیریتشون کنم.

خیلی وقت‌ها وقتی سهل‌انگاری می‌کنند، مجبورم بگذرم و حتی کارهای ناتموم‌شون رو خودم تموم کنم.

+ چه حسی دارین وقتی که کارهای ناتموم اونها رو انجام میدین؟

– احساس بی‌کفایتی می‌کنم. حس می‌کنم از خودم راضی نیستم و شروع می‌کنم سر خودم غر زدن.

+ می‌خواین با این شرایط چیکار کنین؟

– می‌خوام تغییرش بدم. تا ابد که نمی‌تونم کار زیردست‌هامو انجام بدم. خیر سرم مدیر بلندپایه یه سازمان بزرگم.

+ چه جوری می‌خواین تغییرش بدین؟

– نمی‌دونم. از یه طرف می‌دونم که این مهربونی بیش از حد درست نیست، از طرف دیگه میگم خب دوستمه، نمی‌تونم باهاش جدی برخورد کنم.

+ بنابراین چیکار می‌خواین بکنین؟

– (با خنده) نمی‌دونم. شما یه راهنمایی‌ای بکنید.

+ اگه جامون عوض میشد، یعنی من جای شما بودم و شما جای من، به من چه پیشنهادی می‌دادین؟

– (پس از کمی مکث) می‌گفتم باید اقتدارت رو حفظ کنی. یه مدیر باید اقتدار داشته باشه. دوستی جای خودش، کار هم جای خودش.

+ دفعه دیگه که دیدین دوستتون کارش رو ناقص انجام داده، چیکار می‌کنین؟

– خب فکر کنم کمی مکث کنم، چون شرایط سختیه برام. بعد سعی اولم اینه که دیگه کار ناقصش رو انجام ندم. این کار اول. کار دومی که می‌خوام انجام بدم اینه که بهش بگم کارت هنوز تموم نشده یا اینجاش ایراد داره.

+ واکنش دوست‌هاتون چی خواهد بود؟

– ( با خنده و مکث) فکر کنم غافلگیر بشن، اما چون احترامم رو دارن و حواسشون هست که مدیر هستم، قبول می‌کنند و ناقصی‌های کار رو برطرف می‌کنند.

+ الان چه حسی دارین؟

– احساس می‌کنم یه کوه رو از شونه‌م برداشتند. احساس سبکی دارم. از نظر جسمی خیلی خسته‌ام اما از نظر ذهنی خیلی سبُکم.

……

فکر می‌کنم این سبک گفت‌وگو نیاز به تمرین شنیدن و پرسیدن سوالات عمیق دارد و ظاهرش ساده است اما اجرایش به این سادگی‌ها نیست. اینکه بدانید کجا جای شنیدن است و کجا جای پرسیدن، اینکه بتوانید به جا بشنوید و اجازه دهید طرف مقابل بگوید و نپرید وسط حرف‌هایش و اینکه بدانید کجا پریدن وسط حرف‌ها حال گوینده را خوب می‌کند، همه‌اش با تمرین به دست می‌آید.

و مسیری است که ته ندارد. هر چی بیشتر تمرین کنید، بیشتر در خود عمیق می‌شوید و از پس گفت‌وگوهای پیچیده‌تری برمی‌آیید.

پست های مرتبط‌

۱۴۰۱-۰۵-۱۶

آموزش بازخورد دادن

– من می‌خوام این تیم رو ترک کنم. موندن برام سخته. + چیش سخته؟ – سخته که ببینی همکارت...
۱۴۰۱-۰۵-۱۶

چالش یک مدیر با دهه هفتادی‌ها

– آقا من نمی‌دونم از دست این دهه هفتادی‌‌ها و دهه هشتادی‌ها چیکار کنم. + چطور؟ چی شده مگه؟...
۱۴۰۱-۰۵-۱۶

چالش مدیریت زمان در یک پروژه

– (بعد از دو بار کنسل کردن جلسه) ببخشیدا، ما تو این واحد خیلی سرمون شلوغه و حسابی وقت...
۱۴۰۱-۰۵-۱۶

قاطعیت و اقتدار، عناصر کلیدی مدیریت

این گفت‌وشنود من با مدیر میانی یکی از سازمان‌های بزرگ است. ایشان در جلساتش ارتباط با پرنسل را به...
۱۴۰۱-۰۵-۱۶

به فرزندان‌تان احترام بگذارید!

– تو این ۱۸ – ۱۹ سالی که آموزش میدم، به خیلی‌ها تونستم کمک کنم اما هنوز نتونستم به...
۱۴۰۱-۰۳-۱۹

سردرگمی در انتخاب همسر

اگه نمی‌دونین از بین گزینه‌های مختلف کدوم رو انتخاب کنین، اگه دچار سردرگمی در انتخاب همسر هستین، این مقاله...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ثبت نام

بازیابی رمز عبور

ورود

ایجاد رمز عبور جدید