در سال ۱۹۷۰، هاوارد گاردنر (Howard Gardner) به بررسی تعیین هوش بر اساس تستهای روانشناسی هوش پرداخت.
گاردنر با بررسی کودکان بااستعداد و افراد بالغی که دچار آسیب مغزی بودند، به این نتیجه رسید که افراد استعداد و نبوغهای دیگری دارند که شاید بر اساس آزمونهای ایدهآل سنتی شناسایی نشوند.
او با استفاده از ابزارهای مختلف، مانند تحقیقات عصبی جسمانی (نوروفیزیکی) و مطالعاتی در رابطه با افراد اوتیسم، نشان داد که قسمتهای مختلف مغز دارای توان هوشی متفاوتی هستند.
بر طبق این نظریه، دیدگاههای روانسنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف هستند.
گاردنر نظریهاش را نخستین بار در کتاب «چارچوبهای ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، در سال ۱۹۸۳ ارائه کرد.
به عقیده او همه انسانها دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی کرده و احتمال داده است که نوع نهمی نیز بهعنوان «هوش هستیگرا» وجود داشته باشد.
هوشهای نهگانه گاردنر
طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن تمام قابلیتها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی (که معادل هوش منطقی-ریاضی است) پرداخت، بلکه انواع دیگر هوش و استعداد او شامل هوش موسیقیایی، هوش درونفردی، هوش برونفردی، هوش تصویری-فضایی، هوش جسمی-حرکتی، هوش کلامی-زبانی و هوش طبیعتگرا نیز باید در نظر گرفته شوند.
۱- کلامی/زبانی:
توانایی فکر کردن، حساسیت به وزن ها و معانی کلمات، استفاده از واژه ها (نویسندگان، روزنامهنگاران، سخنرانان و شعرا)
۲- ریاضی/منطق:
توانایی انجام عملیات ریاضی، حساسیت به طرحها منطقی و عددی، توانایی درک کردن زنجیرههای طولانی استدلال (دانشمندان، مهندسان، حسابداران و ریاضیدانان)
۳- بصری/فضایی/مکانی:
توانایی تجسم سه بعدی (معمارها، نقاشها، مجسمهسازها و دریانوردها)
۴- موسیقایی/ریتمیک/موزون:
حساسیت به صداهای زیر و بم، ملودی، ضرباهنگ (موزیسینها، نوازندگان و شنوندههای حساس)
۵- حرکتی/ جسمی:
توانایی کنترل کردن حرکات بدن، کار کردن با اشیاء و قابلیت جسمانی بالا (ورزشکاران و صنعتگرها)
۶- برونفردی:
توانایی درک دیگران و تعامل مناسب با آنها (معلمهای موفق، متخصصان بهداشت و رواندرمانگران، فروشندگان و رهبران)
۷- درونفردی:
توانایی درک احساسات، شناسایی ضعف و امیال خود و کنترل آنها، اداره موفق زندگی شخصی (عالمان، حکیمان و عرفا)
۸- طبیعتگرایانه:
توانایی مشاهده و درک طبیعت، حساسیت به گیاهان، جانوران و محیط زیست (کشاورزان، زیستشناسان و پزشکان)
۹- هستیگرایانه/وجودی:
گاردنر از این هوش به عنوان “توجه به مسائل غائی انسان” نام میبرد.
گاردنر معتقد است همه نمیتوانند در هر ۹ جنبه، قوی باشند. تنها با آموزش میتوان یک یا چند حیطه را تقویت کرد. او آموزش و رشد در همهی حیطهها را تلف کردن زمان و انرژی میداند.
نظریه گاردنر با انتقاداتی از سوی روانشناسان و مربیان روبهرو گشته است و منتقدان میگویند تعریف گاردنر از هوش بسیار وسیع و گسترده است و هوشهایی که او تعریف کرده، فقط نشانگر استعدادها، خصوصیات شخصیتی و توانائیهاست.
از دیگر نقاط ضعف نظریه گاردنر میتوان به کمبود پژوهشهای عملی پشتیبان آن اشاره کرد؛ اما با این وجود، نظریه هوش چندگانه محبوبیت زیادی در بین مربیان و آموزشگران پیدا کرده است و بسیاری از معلمان از این نظریه در انتخاب شیوه تدریس خود استفاده میکنند.